چكيده به زماني برمي گرديم كه مديران اجرايي شركتهاي بزرگ، به دنبال يك هدف ساده براي خود و سازمانهايشان بودند: ثبات. سهامداران نيز خواهان كسب منفعت، كمي بيشتر از ميزان پيش بيني شده، بودند. از آنجايي كه تعداد زيادي از بازارها تعطيل و يا توسعه نيافته بودند، رهبران فقط مي توانستند براساس چارچوبي كه اصلاحات ناچيزي را به همراه داشت عمل كنند. قيمتها تحت كنترل بود، مردم داراي امنيت شغلي بودند و درنتيجه روند زندگي خوب و مطلوب بود. اما امروزه شفافيت بازار، نيروي .